مکتب آمایش انسانی شهر انسان Anthropopolis
گروهی در رویارویی با دیدگاه فن گرایان ، نظر آمایش انسانی یا شهر انسان را
مطرح و به معماران ، که شهر را در تیول خود دارند حمله می کنند.
این گروه معتقدند که به شهر و ساخت شهر ، باید به صورت بین رشته ای نگریسته
شود ؛ بدین ترتیب برنامه ریزی شهری را مطرح می کنند که در ساخت شهر ، باید
جغرافی دان ، جامعه شناس ، تاریخ شناس ، روان شناس ، اقتصاد دان و معمار
با هم شرکت داشته باشند و شهر را فقط معماران نسازند .
این گروه به نقش مطلق انسان در طبیعت اهمیت می دهند و معتقدند در تفکر
معماران ، انسان در نظر گرفته نمی شود . این گروه مدرنیسم را زیر سوال می
برند و شهر را مکان فرهنگی می دانند و معتقد به ناحیه شهری هستند .
گفتنی است روش مطالعات شهری که پس از نظریه ی باغ شهرها به وجود آمد ، بر
اساس نظریه های این مکتب است . در این باره گروهی نیز « نظریه ی سلامت روان
» و مشارکت شهروند در شکل بخشیدن به شهر را توصیه می کنند .
این نظریه نقش برنامه ریزی را به عنوان عاملی در کاهش بزهکاری گوشزد می کند
و دیدی هجران زده نسبت به شهرهای بزرگ صنعتی دارد . این گروه مسئله ی
سرانه ها ، آستانه ها و معیارهای مناسب زندگی را مطرح می کنند .
مهمترین نظریه پردازان این مکتب گدیس ، مامفورد ، جین جیکوبز و کوین لینچ هستند .
پاتریک گدسPATTRICK GEDDES
سر پتریک گدیس ( پاتریک گدس ) متولد بالا ، زیست شناس و جامعه شناس
اسکاتلندی بود . او به بررسی آینده ی اجتماعات انسانی از دیدگاه تکامل
پرداخت . تحت تاثیر آثار جغرافی دانان و استاد جامعه شناسی اش « لوپله » به
شهرسازی دلبسته شد و رفته رفته به میان طرح و برنامه ریزی های منطقه ای و
شهری گام نهاد . در شهر ادینبورگ کانونی برای پژوهش برنامه ریزی شهری و بحث
های اجتماعی ترتیب داده و 14 نشست و همایش برگزار کرد . او فعالیت های
برنامه ریزی شهری خود را با نوسازی زاغه ها در این شهر آغاز کرد .
او مدرسه ی عالی شهرسازی بمبئی را بنیان نهاد و در سال های 1924 تا 1925
برای حدود 50 شهر در فلسطین و هندوستان طرح شهرسازی و برنامه ریزی شهری
ارائه نمود . طراحی دانشگاه یهودی اورشلیم در بیت المقدس از کارهای اوست .
پتریک ابرکرامبی ( Patrick Abercromby : معمار و شهرساز انگلیسی ) و لوئیس مامفورد از شاگردان او بودند .
وی در ابتدای فعالیت خود ، به تاریخ شهر علاقمند می گردد و کار را تا بدان
جا پیش می برد که برخی او را " پدر علم شهرسازی جدید " برشمرده اند . او و
پیروانش فضای عینی و واقعی را مدنظر قرار می دهند و شهرسازان را از خلق
ذهنی فضا برحذر می دارند . اینان معتقدند که به تعداد شهرهای دنیا الگو
وجود دارد و در نتیجه ، ارائه ی الگویی واحد ، کاری نادرست است ، به همین
جهت است که وی در نقد شهرسازی مدرن ، آن را در خط کش و پرگار خلاصه می کند .
•گدیس می گوید : « امروز ، دگرگونی دیروز است ، و نه تکرار آن » و این مرز
تفاوت او با فرهنگ گرایان است ، که آن ها امروز را دیروز می شمارند .
مطالب مرتبط در این زمینه
سر پاتریک گدس (به انگلیسی: Patrick Geddes) (زاده ۲ اکتبر ۱۸۵۴ -
درگذشتهٔ ۱۷ آوریل ۱۹۳۲)، زیستشناس، جامعهشناس، انسانشناس و برنامهریز
شهری اهل اسکاتلند بود. وی به عنوان یک زیست شناس و برنامه ریز، برخوردی
ارگانیک با شهر داشته و بیشتر بر روابط متقابل شهر و روستا تمرکز داشت؛ از
این رو گدس را به عنوان یکی از پایه گذاران علم برنامه ریزی منطقهای به
شمار میآورند. همچنین وی یکی از بنیانگذاران برنامهریزی فیزیکی به حساب
میآید چرا که تأکید وی بر کاربری زمین در شهرها بودهاست. وی در زمان خود
پیروان زیادی همچون لوییز مامفورد و سر پاتریک ابرکرامبی داشتهاست.