ضرورت طرح بحث
«دنیایی که در آن زندگی می کنیم پدیده ای است پیچیده و متکثر ، که درهم
پیچیدگی مسائل، گروهها، افراد، نهادها و گاه تناقض منافع ، روبرویی با آن
را دشوار می سازد» .
در چنین وضعیتی برنامه ریزی و مدیریت بیش از هر چیز نیازمند حرکت در راستای
پذیرش پیچیدگی، تکثر و برنامه ریزی بر پایه شناخت جامع همه عناصر و عوامل
است.
ویژگیهای برنامه ریزی شهری
سروکار داشتن با موضوعات و روشها ی مختلف و منافع گروههای مختلف
نامعین بودن اهداف و وسایل دستیابی به آن
دشوار بودن اصلاح در برنامه ها و مشخص شدن نتایج پس از یک دوره زمانی طولانی
برخورداری از خصلت فضایی و...................................
سؤال:
جوامع و سازمان ها چگونه می توانند در چنین محیط متغیری که فشارهای
درونی و برونی گوناگونی به آنها وارد می شود، به توسعه و بقای خود ادامه
دهند؟
چه ابزارهایی برای مقابله با این معضلات وجود دارد؟
برنامه ریزان چگونه می توانند ضمن مقابله با این فشارها و متغیرها، با
افزایش بهره وری و میزان اثر بخشی برنامه ها ، جامعه را در سطح قابل قبولی
نگه دارند؟
پاسخ :
بکار گیری روش و رویکردی در برنامه ریزی که ضمن شناخت مسأله ، عوامل تاثیر گذار بیرونی را نیز شناسایی نماید.
ریشه شناسی واژه و تاریخچه
Strategy از ریشه یونانی Strategia گرفته شده و در فارسی به معنی
«راهبرد» به کار برده می شود که به معنی هنر سرداری یا سپهسالاری است.
برای اولین بار این واژه در ادبیات نظامی چین و توسط شخصی به نام «سون
تسو» به کار گرفته شد. وی استراتژی را هنر و فن طرح ریزی ، ترکیب و تلفیق
عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف می کند.
با تحولات بعد از جنگ دوم جهانی «کارل فون کلائوزویتس» تعریفی مجدد
مطالب مرتبط در این زمینه
برنامه ریزی راهبردی- استراتژیک- فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد
سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به
مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل
میشود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار
گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و
چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را
برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند.
برنامه ریزی راهبردی برای برنامه ریزی مؤثر به منظور تصویر کردن طرح و
برنامه یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار
در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد
داد.
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. هر
برنامهٔ راهبردی دست کم به یکی از پرسشهای زیر پاسخ خواهد داد: ۱- ما
دقیقاً چه کار میکنیم؟
۲- برای چه کسی کار میکنیم؟
۳-چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزیهای تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه میتوان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
در بسیاری از سازمانها برنامه راهبردی دربارهٔ این است که سال آینده
سازمان به کجا خواهد رسید که به طور معمول تر در خصوص سه تا پنج سال آینده
(دراز مدت) نیز صادق است، اگرچه بعضی از سازمانها چشم انداز خود را تا ۲۰
سال آینده گسترش دادهاند.