جمعیت شناسی
در کنار دامنه وسیع تاریخی و جغرافیایی مطالعات انسان شناسی که علاقمند به
مطالعه انسان در همه زمان ها و در همه جا است ، مطالعات انسان شناختی
خصوصیت منحصر به فرد دیگری دارد که می توان آن را کل نگری نامید. این دو
خصوصیت یعنی دامنه وسیع تاریخی و جغرافیایی و همین طور کل نگری، مطالعات
انسان شناسی را از دیگر مطالعات درباره انسان متمایز می سازند.
نقش هویت در شکل دهی ملت و امت
ارضای حس تعلق داشتن به سرزمین سیاسی و هویت ملی ویژه، زیربنای انگیزه
معنوی اصلی در اندیشه هر انسان است. هنگامی که حس تعلق به سرزمین سیاسی
ارضا شود، نیاز انسان به داشتن «هویت» خودنمایی می کند.«ملت» از جمله
مفاهیم نوپدید در دوران مدرن است. این اصطلاح تعریف تازه ای از هویت افراد
ساکن در یک محیط خاص جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی به دست می دهد. در دوران
پیش مدرن، هویت بیشتر بر مدار خون، سرزمین و نژاد می گشت؛ اما مفهوم جدید
ملت هم بسته به دیگر مفاهیم مدرن است. در مطلبی که از پی می آید نویسنده بر
نقش جغرافیای سرزمینی و تعلق مشترک گروهی به تاریخی خاص در شکل دهی به این
مفهوم تأکید دارد و در این زمینه از آرای برخی متخصصان، به اجمال، بهره می
گیرد.
سهم کشورهای در حال توسعه از مجموع رشد جهانی ، رقمی قابل ملاحظه را تشکیل
می دهد . در حال حاضر نیمی از رشد جمعیت جهان مربوط به فقط ۶ کشور هند ،
چین ، پاکستان ، نیجریه ، بنگلادش و اندونزی است . بر اساس آخرین آمارهای
موجود ۹/۴ میلیارد نفر ( ۳/۸۰ درصد ) از مردم جهان در مناطق در حال توسعه
زندگی می کنند و حال آنکه سهم کشورهای توسعه یافته از کل جمعیت جهان ۲/۱
میلیارد نفر است.
بطور کلی ، در حالیکه روند صعودی رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه صورت
گیرد ، در مناطق توسعه یافته تر این روند بطئی شده و حتی در برخی ممالک رشد
منفی وجود دارد . علیرغم کاهش نرخ باروری در جهان و این واقعیت که در طی
دوره ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ نرخ کلی باروری کمتر از میزان جانشینی بوده است ، جمعیت
جهان در سالهای آینده همچنان روند صعودی را خواهد داشت و ارقام مطلق جمعیت ،
بویژه در مناطق در حال توسعه رشد چشمگیری خواهد داشت که این امر ناشی از
بزرگی جمعیت پایه و رشد فزاینده تعداد جوانان میباشد .
سرشماری در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ جمعیت کشور را به ترتیب حدود ۲۶ و ۵/۳۳
میلیون نفر نشان میدهد . جمعیت در سال ۱۳۶۵ به حدود ۵۰ میلیون و در سال ۷۵
به بعد به حدود ۶۷ میلیون نفر رسیده است و پیش بینی می شود که در صورت
ادامه روند رشد فعلی جمعیت کشور در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر برسد
.
بر اساس آمار سال ۱۳۷۵ ، ۵/۴۵ درصد از جمعیت ایران زیر ۱۵ سال دارند و از
این رو کشور ما در زمره کشورهایی محسوب میشود که دارای جمعیت جوان است .
بدیهی است تامین غذا ، کار ، مسکن ، بهداشت ، آموزش و غیره برای جمعیتی که
پیوسته افزوده میشود یکی از مشکلات اساسی در راه توسعه اقتصادی و تأمین
اجتماعی است .
چشم انداز جمعیتی
در انتهای هزاره دوم ، جمعیت دنیا به ۶ بیلیون نفر رسید و این بیشتر از ۲
برابر جمعیت دنیا در نیم قرن اخیر می باشد . در سال ۱۹۵۰ جمعیت جهان ۵/۲
بیلیون نفر بوده و در ۵۰ سال اخیر شاهد بیشترین میزان رشد جمعیتی که تاکنون
اتفاق افتاده است ، بوده ایم .
این رشد زیاد در نتیجه افزایش امید زندگی ، کاهش مرگ و میرکودکان و برابری
تعداد آنها با تعداد والدین ایجاد شده است . ولی هنوز کاهش باروری کلی ،
کاملاً اتفاق نیافتاده است .
براساس پیش بینی های جاری ، افزایش جمعیت کلی جهان تا ۵۰ سال آینده ادامه
خواهد داشت و افزایش به میزان نصف جمعیت فعلی موجب می شود که تا سال ۲۰۵۰
جمعیت جهان به بیش از ۹ بیلیون نفر برسد .
مسن شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که بیانگر روند تغییرات جدید در ساختار
سنی جمعیت فعلی می باشد و بنظر می رسد که این روند در قرن بیست و یکم بسیار
چشمگیر باشد که همانطور که اشاره شد در نیتجه تغییر باروری کلی و کاهش مرگ
و میر در دنیا است . روند سریع مسن شدن جمعیت یک تغییر قابل توجه جمعیتی
است که در تعدادی از کشورهای صنعتی که امید زندگی بالا و روبه افزایش و
میزان باروری پایین می باشد ، به چشم می خورد .
مشابه این امر در کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی امریکای لاتین ،که کاهش میزان باروری زودتر آغاز شده است نیز دیده می شود .
در صحرای جنوبی افریقا- منطقه ای با جوانترین جمعیت- علیرغم مرگهای ناشی از
ایدز و HIV ، متوسط سن در حال افزایش است و در کشورهای در حال توسعه متوسط
سن به ۲۴ سال (۵ سال افزایش نسبت به سال ۱۹۷۵ ) و در کشورهای توسعه یافته
به ۳۷ سال (۸ سال افزایش نسبت به سال ۱۹۶۰ ) رسیده است . به طور کلی جمعیت
۸۰ ساله و بالاتر برای اولین بار از جمعیت گروه سنی زیر ۱۵ سال پیشی گرفته
است .
به طور کلی ، امید زندگی در زمان تولد افزایش یافته است ، یعنی فاصله بین
کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به طور قابل توجهی کم شده و از ۲۲ سال
در سال ۱۹۶۰ به کمتر از۱۲ سال در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است . در کشورهای
توسعه یافته و در حال توسعه فاصله امید زندگی در زنان از ۲۴ سال به حدود ۱۴
سال و برای مردان از ۲۰ سال به حدود ۹ سال کاهش پیدا کرده است .
نرخ رشد جمعیت دنیا به طور متوسط به میزان ۳/۱ درسال کاهش یافته ( ۶/۱ درصد
در کشورهای درحال توسعه و ۳٪ درصد در مناطق توسعه یافته ) و میزان باروری ،
یعنی تعداد فرزندان از سال ۱۹۶۰ از ۵ نفر به ۳ نفر ( از ۶ به ۳ در کشورهای
در حــــال توسعــــه و از ۷/۲ به ۶/۱ در مناطق توسعه یافته ) کاهش یافته
است .......................................
جمعیت و عوامل توسعه
در گذشته ، ارتباط جمعیت با غذا و در برخی موارد با فضا و محیط زیست مورد
توجه بوده و نگرانی مخالفان افزایش جمعیت نیز از نظر کمبود یا کاهش مواد
غذایی برای جمعیت بوده است ، حال آنکه در زمان حاضر بدلیل توسعه نیازهای
انسان ، علاوه بر موارد فوق ، موضوع توسعه وامکانات لازم برای تحقق آن و
ارتقاء سطح زندگی مردم مد نظر قرار می گیرد .
جمعیت و آموزش
یکی از پیامدهای رشد روز افزون جمعیت در کشور ما افزایش تعداد افراد در سن
تحصیلی و در نتیجه افزایش تقاضا برای امکانات آموزشی است . در کشور ما حدود
۳۰ درصد از جمعیت در سن تحصیل قرار دارند .
رشد سریع جمعیت باعث شده است که در فاصله سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۰ تعداد دانش
آموزان از ۵/۷ به ۴/۱۴ و اکنون به حدود ۱۹ میلیون نفر برسد . با رشد فعلی
جمعیت در هر ۱۵ دقیقه یک کلاس درس و در هر ۲۴ ساعت ۹۶ کلاس درس یا ۱۶ مدرسه
باید ایجاد شود . از این رو سالانه درصد بسیاری ازهزینه های دولت باید صرف
ایجاد امکانات ، تأمین نیروی انسانی برای آموزش و فضای آموزشی گردد . رشد
رو ساختی در جمعیت این است که همه جمعیت درسن تحصیل نتوانند از آموزش ( از
ابتدایی تا دانشگاه ) بطور کامل برخوردار شوند
مطالب مرتبط در این زمینه
جمعیتشناسی یا دموگرافی بخشی از علوم اجتماعی است و مطالعه علمی جمعیت
های بزرگ در حال تغییر انسانی است. جمعیت شناسی با حجم جمعیت و ترکیب و
توزیع جمعیت سروکار دارد. این دانش به بررسی باروری ، مرگ ومیر و مهاجرت
میپردازد. بخشهایی از این دانش که امروزه اهمیت بسیاری یافتهاند عبارتند
از انفجار جمعیت، رابطهٔ بین جمعیت و توسعهٔ اقتصادی، اثر تنظیم خانواده،
تراکم شهرها، مهاجرتهای غیرقانونی و غیره.[۱]
افزون بر اینها این به مطالعهٔ اندازه، ساختار و توزیع جمعیتها و تغییرات
آنها در پاسخ به تولد، مرگ، مهاجرت، و سالخوردگی میپردازد.
واژه «دموگرافی» را نخستین بار یک نویسنده فرانسوی به نام «آشیل گیارد» در
سال 1855 در کتاب «اصول آمار انسانی یا دموگرافی تطبیقی» به کار برد و گفت:
"تاریخ طبیعی و اجتماعی نوع بشر با شناسایی ریاضی درباره جمعیت و حرکات
و وضع جسمانی و بدنی و عقلانی و اخلاقی آن در دموگرافی باید مورد بررسی
قرار گیرد."[۲]
جمعیتشناسی انسانها معمولترین نوع جمعیتشناسی است به طوری که معمولاً
منظور از جمعیتشناسی همان جمعیتشناسی انسانی است. جمعیتشناسی میتواند
برای شناختن کل جمعیت یک جامعه به کار رود یا برای گروههای جمعیتی با
تعریف خاص مثلاً براساس سطح سواد، مذهب، نژاد، ملیت و غیره. در بین
دانشگاهیان جمعیتشناسی اغلب به عنوان شاخهای از مردمشناسی، اقتصاد، یا
جامعهشناسی شناخته میشود.[۳]
مردمشناسی رسمی معمولاً تنها به مطالعهٔ فرایندهای جمعیتی میپردازد حال
آنکه در حالت گستردهتر این دانش میتواند به بررسی فرایندهای اقتصادی،
اجتماعی، فرهنگی و زیستشناسی اثرگذار برروی جمعیتها نیز بپردازد.[۴]
جمعیتشناسی در کمک به دولتها برای برنامهریزی توسعه و در بازاریابی کاربرد بسیاری دارد.