فهرست:
تدقیق تعاریف و مفاهیم کاربری های شهری و تعیین سرانه های شهری
٭ سرانه زمین شهری
٭ نسبت یا سرانه برخی کاربریها بر مبنای Time saver
٭ آستانه جمعیتی مورد نیاز برخی فعالیتهای شهری بر مبنای Time saver
حدقل جمعیت مورد نیاز (آستانه جمعیتی) مورد نیاز برخی فعالیتهای شهری بر مبنای Shaping neighborhoods
٭ استانداردهای Urban Land use planning – استوارت چیپین
استانداردهای آموزشی
سرانه فضای تفریحی محلی
٭ استانداردهای site planning - کوین لینچ
- سرانه مرکز تجاری
- دانشگاه
٭ استانداردهای فضای سبز، تفریحی و ورزشی هند
٭ استاندارد فضای سبز و باز
مؤسسه ملی محدودههای تفریحی آمریکا (NPFA)
٭ سرانه یا نسبت فضای سبز و باز در برخی شهرها
برخی از استانداردهای مهم مورد توجه سازمان های بین المللی
٭ مدلهای کاربری زمین
طبقهبندی کاربریها با استفاده از رنگهای قراردادی از دیدگاه چی پین
جدول2- انواع کاربری زمین با رنگ قراردادی از دیدگاه چی پین
مسکونی[1]
کشاورزی
٭ سرانههای پاریس
٭ طبقهبندی و نسبت کاربریها در کلانشهر استانبول
٭ استانداردهای چین برای سرانه و درصد مجاز کاربریهای مختلف
٭ انواع و نسبت کاربری زمین برای مصارف مختلف در نمونهای از شهرهای شرق آسیا (درصد)
مقایسه استانداردهای سرانهها
٭ جمعبندی
مطالب مرتبط در این زمینه
مفهوم و اصطلاح سرانه کاربری زمین ( Land Use Precapita ) که در ادبیات
شهرسازی ایران به عنوان سرانه های شهری معروف شده ، یکی از ابزارهایی است
که در فرآیند برنامه ریزی کاربری زمین ، برای محاسبه و برآورد اراضی و
توزیع آن میان فعالیتها یا کاربریهای مختلف به کار می رود . در عین حال
سرانه کاربری زمین به عنوان نوعی معیار و شاخص کمی برای سنجش و مقایسه
تغییرات کاربری در جریان زمان مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین چگونگی
تعیین سرانه های کاربری ، حلقه کوچکی از یک زنجیره طولانی است که کمیت و
کیفیت آن تابع عملکرد و روابط متقابل مجموعه عوامل و اقدامهایی می باشد که
در جریان برنامه ریزی زمین و روشهای اجرایی آن دخالت دارد. از این نظر ،
سرانه کاربری زمین برخلاف پنداشت اولیه ، یک پدیده ساده صرفاً کالبدی و فنی
نیست ، بلکه تبلور و بیان کمّی مجموعه سیاستها ، روشها و الگوهایی است که
برای تعیین انواع کاربریها ، تقسیم اراضی ، توزیع فضایی فعالیتها ، ضوابط
منطقه بندی ، تدوین استانداردهای کاربری و غیره ؛ به کار گرفته می شود.
برنامه ریزی کاربری زمین ، به عنوان محور اصلی برنامه ریزی شهری ، با دو
بعد اساسی و همبسته روبروست که عبارتند از : الف – شناخت عوامل و عناصر
عینی و واقعی مؤثر در شکل گیری نظام کاربری زمین. ب – تدوین الگوها ، روشها
و ابزارهای برنامه ای برای هدایت و نظارت در استفاده از زمین. در واقع ،
میزان موفقیت یا شکست برنامه ریزی کاربری زمین ، به این امر بستگی دارد که
تا چه حد بتواند عوامل و روندهای واقعی مربوط به کاربری زمین را شناسایی
کند و راهها و اهرمهای واقعی و عملی برای هدایت آن را به سمت اهداف مطلوب و
موردنظر فراهم سازد. عوامل مؤثر در نحوه استفاده از زمین و تقسیم آن میان
فعالیتهای مختلف ، بسیار متعدد و متنوع است که می توان آنها را در چهار
گروه اصلی خلاصه کرد : 1 – عوامل محیطی 2 – عوامل اقتصادی 3 – عوامل
اجتماعی 4 – عوامل کالبدی از جهت دیگر ، یعنی از نظر – میزان و سطح تأثیر –
می توان این عوامل را به سطوح زیر تقسیم کرد : الف – عوامل عام (فراشهری) ب
– عوامل شهری در الگوی طرحهای جامع سنتی ، روابط سیستمی کاربری زمین کمتر
مورد توجه و تأکید قرار داشته و به همین دلیل ، اهداف مربوط به کاربری و
سرانه های آنها ، کمتر مجال تحقق پیدا کرده اند . در این طرحها معمولاً
برنامه ریزی کاربری زمین براساس اهداف صرفاً کالبدی استوار شده و سرانه های
کاربری نیز به عنوان ابزاری برای محاسبه و تعیین تکلیف قطعی برای تمام
اراضی شهری به کار رفته است. نحوه استفاده از ابزار سرانه های کاربری در
الگوی طرحهای جامع سنتی ، حاصل نهایی این نحوه نگرش می باشد که جامعه شهری
را به افراد تقسیم می کند ، افرادی که هر کدام دارای فعالیت مشخص هستند و
هر یک از این فعالیتها به یک مقدار مشخص زمین در محل معین نیاز دارند.
بنابراین برنامه ریزی کاربری زمین چیزی نیست جز برآورد تعداد افراد ،
برآورد انواع فعالیت و توزیع زمین شهری بین آنها . بدیهی است ، این نحوه
نگرش و عمل ، فاصله زیادی با گرایش ها و رفتارهای واقعی شهروندان و عملکرد
کاربریها دارد. با توجه به این محدودیت ، اساس الگوی طرحهای ساختاری بر
مبنای نظریه سیستمی استوار شده است